کاوش موضوع تعادل عمومی
صفحه اصلی
تعادل عمومی
تئوری تعادل عمومی شاخهای از اقتصاد نئوکلاسیک است که تلاش میکند شکلگیری عرضه، تقاضا و قیمت را در کل اقتصاد با در نظر گرفتن ارتباط بین بازارهای مختلف توضیح دهد. بر خلاف تعادل جزئی که در آن عرضه و تقاضا تنها در یک بازار بررسی میشد و قیمت در بازارهای دیگر ثابت در نظر گرفته میشد، در اینجا تمام عوامل تشکیل دهنده بازارهای مختلف به صورت درونزا بررسی میشوند. به عبارت دیگر در تعادل جزئی قیمت در هر بازار به صورت جداگانه و مستقل از سایر بازارها و با فرض ثابت بودن قیمت در سایر بازارها و بوسیله منحنیهای عرضه و تقاضا تعیین میشود؛ اما در تحلیل تعادل عمومی قیمتها و مقادیر در همه بازارهای مرتبط با احتساب اثرات متقابل، تعاملها و بازخوردها بهطور همزمان تعیین میشوند.
به عنوان مثال فرض کنید که تقاضای اتومبیل افزایش یابد، این افزایش تقاضا علاوه بر تأثیر بر بازار اتومبیل بر روی دیگر بازارها نیز مؤثر است. به این صورت که افزایش تقاضای اتومبیل قیمت آن را افزایش میدهد. این امر سبب تمایل تولیدکنندگان به تولید بیشتر اتومبیل خواهد شد. در نتیجه تقاضا و قیمت در بازارهایی نظیر شیشه، فولاد و… افزایش مییابد از طرفی افزایش تولید نیازمند کارگر بیشتر است که این خود سبب افزایش دستمزدها خواهد شد. افزایش دستمزد باعث افزایش توان خرید نیروی کار خواهد شد. افزایش توان خرید باعث افزایش تقاضای کل میشود و این چرخه ادامه خواهد یافت. مثال فوق ضرورت استفاده از تعادل عمومی برای یک تحلیل صحیح از اثرات عوامل اقتصادی را نشان میدهد. وجود قیمت و مقدار تعادلی در همه بازارها موضوع اصلی مبحث تعادل عمومی است. تعادل عمومی اولین بار توسط اقتصاددان فرانسوی لئون والراس (۱۸۷۴) معرفی شد به همین دلیل به آن تعادل والراسی بازار هم گفته میشود.
معمولاً در بسیاری از موارد تحلیل تعادل عمومی در چند بازار مرتبط (نه همه بازارها) تحلیل میشود. در صورتی که بازاری از سایر بازارها مجزا باشد یا ارتباط کمی با سایر بازارها داشته باشد برای اهداف تحلیلی و تجربی، مستقل و مجزا لحاظ میشود.... بیشتر در ویکی پدیا